دنیای شیرین عسل مامان و بابا

یه حرکت بیادماندنی

1393/1/24 10:59
نویسنده : مامان ساناز
587 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عسل مامان قربون قدوبالات برم عزیزم

روز 11فروردین بود تو اداره نشسته بودم.یکم کارمون زیاد بود خسته بودم.منتظر بودم وقت تموم بشه برم خونه.همونطور که نشسته بودم یه تکونی تو شکمم حس کردم.انگار یه چیزی تو شکمم وول خورد.خیلی ذوق کردم.و برا اولین بار حرکتتو حس کردم.روز واقعا بیاد ماندنی بود برام.سریع اس دادم و به بابایی تکون خوردنتو خبر دادم

میگن به این زودی نمیشه حرکت بچه رو حس کرد ولی من که میگم خودخودت بودی عزیز دلم.همش دوست داشتم دوباره تکون بخوری و حست کنم.اخه حس فوق العاده ای بود.

خیلی عجله دارم تکونای بیشتر و لگداتو حس کنم.قربون اون پاهای کوچولوت برم که میخوای باهاشون لگد بزنی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

aysuda
17 فروردین 93 8:48
واااای خیلی قشنگ توضیح دادی انشاالله این طعم شیرین مادر شدنو همه اونایی که دوست دارن مامان بشن بچشن
مامان ساناز
پاسخ
مرسی عزیز.انشا... منتظرم زودی وبلاگ نی نی تو ببینم
رویا
17 فروردین 93 9:30
عزیزم امیدوارم نینیت صحیح وسالم به زودی بیاد بغلت
مامان ساناز
پاسخ
خیلی ممنون عزیز
نیوشا
23 فروردین 93 11:23
وای خدا چه احساس خوبیه بهت تبریک میگم عزیزم بدون خیلیا هستن مثل من که آرزوی همچین روزی رو دارن امیدوارم نی نی نازت سالم و سلامت به دنیا بیاد
مامان ساناز
پاسخ
عزیزم ایشا... بزودی آرزوت برآورده میشه.فقط توکلت بخدا باشه
مهپاره
24 فروردین 93 14:42
افرین نی نی کوچولو رفته به خاله مهپاره ت اونقد ورجه وورجه میکنی شکم مامانی افرین به کارت ادامه بده من نیومده بهت افتخار میکنم فدات بشم. وای چقد حس خوبیه ها دوستت نی نی دار بشه..
مامان ساناز
پاسخ
قربون حست عزیزم.ایشا... قسمت خودت ایشا... که مهربونیشم بره به خاله مهپارش
ثمین
24 فروردین 93 16:09
عزیزم دعا کن برای همه کسای که منتظرن
مامان ساناز
پاسخ
همیشه دعا میکنم عزیزم
*heliya joon*
16 اردیبهشت 93 10:06
ای جانمممممممممممممم