دنیای شیرین عسل مامان و بابا

یه روز عالی

1393/1/24 10:59
نویسنده : مامان ساناز
697 بازدید
اشتراک گذاری

  سلام عسل مامان

میخوام برات از روزی بگم  که از سلامتیت باخبر شدم

روز دوشنبه 12بهمن بود.رفتیم کیلینیک دی برا سونوگرافی.اصلا دل تو دلم نبود.از اداره که دراومدم تا خود کلینیک همش آیت الکرسی میخوندم.تو کلینیک هم تا نوبت من برسه صلوات میفرستادم.همش دعا میکردم که خدا نینیم سالم باشه.تا اینکه نوبتم شد.موقعی که آقای دکتر داشت تورو میدید و دنبال قلبه کوچولو موچولوت که من فداش بشم میگشت اونقد استرس داشتم که قلبم تند تند میزد.برا همین دکتر گفت یکم نفستو نگهدار .

منم همش زیر لبم صلوات میفرستادم.تا اینکه کار دکتره تموم شد و گفت نینیت سالمه و قلبشم داره منظم تالاپ تولوپ میکنه و ٦هفته و ٤روزه هست

انقد خوشحال شدم که دلم میخواست با صدای بلند بخندم و اشک شوق بریزم.ولی مامان متینی شدمو اونجا خودمو نگداشتم و یه لبخند زدم.ولی اومدم تو ماشین و با بابایی کلی خوشحالی کردیم و زنگ زدیم و خبر سلامتیتو به مامان بزرگا دادیم

برا سلامتیت 100تا آیت الکرسی نذر کرده بودم که همونروز تا شب خوندمشماچ

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

رویا
27 اسفند 92 14:27
خدارو شکرعزیزم
مامان ساناز
پاسخ
قربونت رویا جون
*heliya joon*
19 فروردین 93 9:40
ای جانم چه حس و حالیه الهی نی نیمون همیشه سلامت باشه
مامان ساناز
پاسخ
خیلی ممنون عزیز.ایشا... این حس قسمت همه مامانای چشم براه بشه آمــــین